مقدمه ی فراگیری علوم تجربی

فراگیری علوم تجربی به کودکان کمک می کند تا روش های شناخت دنیای اطراف خود را بهبود بخشند . برای این منظور آنها باید مفاهیمی کسب کنند که به آنها کمک کند تا تجارب خود را با یکدیگر .........

مقدمه :

فراگیری علوم تجربی به کودکان کمک می کند تا روش های شناخت دنیای اطراف خود را بهبود بخشند . برای این منظور آنها باید مفاهیمی کسب کنند که به آنها کمک کند تا تجارب خود را با یکدیگر مرتبط سازند

کودکان باید روش های کسب اطلاعات ، سازمان دهی ، کاربرد وآزمایش کردن را بیاموزند . این فعالیت ها توانایی آنها را در درک دنیای اطراف تقویت می کند و آنان را برای تصیم گیری هوشمندانه و حل مسائل زندگی شان یاری می دهد .

امروزه آموختن علوم تجربی همچون سوادآموزی و حساب کردن امری اساسی و ضروری است که با زندگی روزمره ی ما در ارتباط است و با پیشرفت تکنولوژی اهمیت آن بیش تر شده است . به عبارت دیگر آموزش علوم بیشتر به آموزش راه یادگیری می پردازد که آگاهی از آن برای هر کودکی لازم و ضروری است .

دیوید آروبل ، نظریه پرداز یادگیری می گوید : تنها یادگیری واقعی ، یادگیری معنا دار است .

از طرفی زمانی یادگیری و دانش ارزشمند و دارای فایده خواهد بود که زندگی فرد قابل اجرا و عملی باشد ، در غیر اینصورت کوچکترین ارزشی نخواهد داشت .

در تدریس علوم و سایر دروس باید به این نکته توجه شود که مطلب برای یادگیرنده عینی و ملموس باشد و حالت مجرد و انتزاعی نداشته باشد . از طرفی باید از ارائه مطالب گنگ و نامفهوم و نا آشنا دوری کرد .

برای رسیدن به چنین جایگاهی تنها راهکار منطقی این است که به راه هایی متوسل شویم که دانش آموزان آن را در زندگی خویش دائماً می بینند و برای آنها آشناست .

بنابراین ، درگیر کردن یادگیرنده به طور فعال و به گونه ای که دانش را با توجه به جهان اطراف بکارگیرد . به عنوان مثال وقتی تغییرات فیزیکی و شیمیایی را به او ارائه می دهیم دانش آموز باید بداند بسیاری از اتفاقات روزانه مثل پخت نان ـ تهیه ترشی و مربا ـ تهیه سالاد ـ زنگ زدن آهن و ... ـ همگی نمونه هایی از تغییرات شیمیایی هستند .

رویکرد دیگر ، درگیر کردن دانش آموزان در یادگیری مسئله ـ محور است . در این نوع یادگیری آنان دانش مورد نظر را از طریق مواجه با مسائل و سؤالات واسطه و میانی یا پروژه های علمی کسب می کند .

به هرحال تمام رویکردها باید به آنجا ختم گردد که در دانش آموزان ایجاد علاقه و انگیزه گردد و دانش آموزان تفکر علمی پیدا کنند و از پذیرش بدون استدلال مسئله ها و پدیده ها دوری کنند و دانش را در زندگی روزمره خویش بکار گیرند .

امید است که با انجام این مهم ، زمینه ی عمق بخشیدن به یاد گیری ، ایجاد حس مسئولیت ، پرورش قوه ی ابتکار و اسقلال در دانش آموزان فراهم گردد . و گامی باشد در استفاده برای سایر همکاران محترم .

مبنای علمی :

فعالیت های دانش آموزان بر اساس تئوری هفت هوش ـ پرفسورگاردنر :

* هوش لفظی ـ زبانی :

1- خواندن مطالب و متن کتاب علوم

2- گفتگو در گروه و بحث و تبادل نظر در گروه

3- شرکت در پرسش و پاسخ

* هوش منطقی ـ ریاضی

1- توانایی در انجام فعالیتهای داده شده با نظم منطقی

2- توانایی در کامل کردن منطقی جدول داده شده به دانش آموز

3- یافتن پاسخ منطقی برای سوال مطرح شده در نمایش اجرا شده در کلاس

4- دقت در کامل کردن سؤالات داده شده

5- درک ارتباط بین مفاهیم قبل و بعد و ترتیب قرار گرفتن آنها توسط دانش آموز .

* هوش بصری ـ فضایی

1- دیدن تصاویر کتاب

2- دیدن نمایش

3- رویت جدول داده شده

4- مجسم سازی مفاهیم

5- طراحی صحنه نمایش

   *  هوش موسیقیایی

1- تغییر تن صدا به هنگام تدریس

2- ایجاد فضایی شاد و دلنشین برای دانش آموزان

* هوش بدنی ـ حرکتی

1- حرکات و جنبش دانش آموزان در جریان فعالیتها

2- اجرای آزمایشها

3- نوشتن و کامل کردن جدول مربوطه

*  هوش برون فردی

1- روش مشارکتی در فرآیند یاددهی یادگیری

2- تفکر جمعی و مشورتهای گروهی

3- پاسخ گروهی دانش آموزان به سوال معلم

4- مطرح نمودن پیشنهادات

5- بحث و گفتگو در مورد مباحث مطرح شده

* هوش درون فردی

1- فکر کردن در مورد خواص فیزیکی و شیمیایی

2- فکر کردن در مورد مضرات تغییر شیمیایی

3- فکر کردن به سوالات معلم و پاسخ دادن به سوالات

4- بیان احساسات در مورد نمایش اجرا شده

5- درک مفهوم تغییرات فیزیکی و شیمیایی

 

در این طراحی از نظریه ساختارگرایی استفاده شده است . در این روش معلم به دانش آموزان اجازه تفکر در مورد موضوعات را می دهد و اجازه 

می دهد پاسخ های خود را بازسازی نمایند .

فراگیران بین خود بحث می کنند و راه حل تجربی خود را پیشنهاد می دهند . در این شیوه از ایده ها و نظرات دانش آموزان استفاده می شود و معلم ساختارگرا به طور مستند به تشخیص دادن ، بحث و بررسی و محک زدن ایده های دانش آموزان در هنگام راهبری آنها در جهت یادگیری و هدایت دانش آموزان به سمت فهم مطالب علمی جدید می پردازد .

 

الگوها و روشهای بکار رفته در طراحی دلائل انتخاب آنها

 

1- الگوی همیاری (کارآیی تیم)

دو فرضیه اساس کارآیی تیم را می سازد . اول اینکه نتیجه دو فکر یا بیشتر از یک فکر بهتر و مؤثرتر است هر شخص می تواند آنچه را می داند برای دیگران توضیح دهد و همه می توانند از یکدیگر فراگیرند .

دوم آنکه برای فراگیران ، شرکت فعال و یادگیری با همیاری در دانش آموزان ایجاد انگیزه می کند و انگیزه یادگیری اثر مثبت دارد سایر همیاری عبارتند از :

شراکت در رهبری ـ مسئولیت مشترک ـ حمایت و اعتماد دو جانبه ـ همه اعضای تیم فکر کرده و کار انجام می دهند ـ تیم تصمیم گیری می کند و هدف و سبک کار خود را تنظیم می کند ـ اعضای تیم به یکدیگر مهارتهای بهتری را می آموزند ـ اعضا یا هیجان جمعی برای رسیدن

 به هدف جمعی کوشش می کنند .

 

2- الگوی تفکر استقرایی

این الگو سبب می شود دانش آموزان اطلاعات جمع آوری و آنها را بررسی کنند . در این الگو دانش آموزان اطلاعات را به مفهوم تبدیل می کنند و یاد می گیرند که مفاهیم را مورد دستکاری و دست ورزی قرار دهند . استفاده منظم از الگوی استقرایی ، به توانایی دانش آموزان برای مفهوم سازی می افزاید و برگسترش دامنه نگاه و چشم انداز آنها برای بررسی و جمع آوری اطلاعات اثر مثبت می گذارد . اساس این فرآیند بر جمع آوری و بررسی دقیق و جدا کردن اطلاعات مربوط از اطلاعات غیر ضروری ، ساخت مفاهیم فرضیه سازی ، راه حل آفرینی برای حل مسئله و تبدیل دانش آموزان به مهارت است .

 

الگوی تدریس استقرایی دارای 4 مرحله است که عبارتند از :

1- جمع آوری و ارائه اطلاعات یا داده های مربوط به موضوع یا مسئله

2- بررسی و قرار دادن اطلاعات در طبقه ها ، اطلاعاتی که در هر طبقه داده می شود ، باید با اطلاعات آن طبقه همخوانی و دارای نقاط اشتراک باشند .

3- یادآوری طبقه ها و نامگذاری هر طبقه

4- تبدیل طبقه های اطلاعاتی به فرضیه ها یا مهارتها

روش حل مسئله

حل مسئله فرآیندی است که به صورت هدف دار فراگیر را به یک راه حل می رساند  .

جهت رسیدن به راه حل ، تجربه ، دانش و مهارت قبلی به صورت پیش نیاز مورد توجه است .

ـ هدف در دل مسئله نهفته است

ـ ایجاد انگیزه درونی در فراگیران ، زیرا آنها برای یافتن پاسخ تلاش می کنند .

ـ ایجاد تفکر با دوام تا اینکه جواب مسئله را پیدا کند .

ـ اهداف دانش آموزان (دانش ـ مهارت ـ نگرش) در دل مسئله است .

ـ حل مسأله در ایجاد مهارتهای مختلف در دانش آموزان بسیار موثر است .

ـ یادگیری از طریق حل مسائل پایدار است .

ـ حل مسأله با ایجاد تفکر خلاق که همان جرقه های ذهن است ، همراه می باشد .

ـ حل مسأله با ایجاد تفکرنقاد همراه است . دانش آموزان هیچ چیز را بدون دلیل رد نمی کنند وبدون دلیل هم قبول نمی کنند .

ـ در روش حل مسأله ، روحیه همکاری و یادگیری مشارکتی به کار گرفته می شود .

روش پرسش و پاسخ

پرسش و پاسخ روشی است که معلم به وسیله آن شاگرد را به تفکر درباره مفهومی جدید با بیان مطلبی تشویق می کند .

 

در این روش شاگرد تلاش می کند ، با کوششهای ضمنی و از راه پرسش های متوالی معلم ، قدم به قدم هدایت شده و جواب درست را کشف کند . در این روش معلم هنگام جلب توجه شاگرد به مطالب یا درس جدید یا تدریس آن ، مستقیماً به بیان مطالب نمی پردازد ، بلکه با طرح سوالهای برنامه ریزی شده ، فعالیتهای ذهنی شاگردان را در مسیر مطالب و مفاهیمی جدید قرار داده ، آن را هدایت می کند . تا خودشان به کشف مفاهیم جدید توفیق یابند . هدف از روش پرسش وپاسخ ، تشخیص و تحریک تفکر ، توانایی ها و علایق ، تقویت قدرت استدلال ، سنجش و قضاوت ، استفاده از تجارب و دانسته های گذشته و ایجاد اعتماد به نفس در شاگرد است .

اجرای نمایش

از این روش برای تجسم عینی موضوعات و ایجاد انگیزه برای آغاز درس استفاده شده است . در این روش معلم ، بنا به موقعیت ، هدف و موضوع مورد نظر ، از اجرای نمایش به عنوان یک روش استفاده کرده است . از ویژگیهای روش اجرای نقش ، این است که شاگردان با عملیات نمایشی و ایفاگران نقش ارتباط عاطفی برقرار می کنند و با هیجان مراحل نمایشی را می بینند و خود را در صحنه ایجاد می کنند ، چون تمرکز حواس ارتباط عاطفی در این روش زیاد است ، یادگیری بهتر و موثرتر انجام می گردد .

 

واحد کار (پروژه علمی)

واحد کار فعالیتی است که از نظر آموزشی و پرورشی دارای ارزشی و متوجه هدف معینی است . هدف انجام واحد کار کشف کردن است . واحد کار مستلزم بررسی ، جمع آوری اطلاعات و یافتن راه حل مطالعه و انجام کار عملی است که اغلب در خارج از مدرسه صورت می گیرد . در جریان انجام واحد کار روال کار معمول و تصنعی کلاس از میان برداشت می شود .

معلم و دانش آموزان با هم همکاری می کنند ، کار فردی و گروهی جای فعالیتهای کلاس را می گیرد . کلاس به صورت کارگاه در می آید و محدودیت زمانی برداشته می شود . واحد کار موجب توسعه علایق شخصی دانش آموزان می گردد .

پروژه علمی ارائه یک آزمایشی ، یک نمایش ، یک تحقیق ، جمع آوری اقلام علمی یا دستگاههای علمی است . کنجکاوی دانش آموزان را درباره ی جهان پیرامونش ارضا می کند . پرسش هایی می کند که دانش ناچار است پاسخ هایی برای آن پیدا کند .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد